ب.ظ): شبی در خواب خورشید را دیدم که قلبش را به من هدیه داد وقتی با خوشحالی شعف انگیزی با دستان لرزانم قلب خورشید را لمس میکردم شکافی در میان قلبش دیدم که نور مهتابی رنگی از ان دیدگانم را نوازش کرد از خورشید پرسیدم این نور چیست ؟ او گفت که هزاران سال است که در عشق ماه میسوزم و در هر طلوع به خودم قول میدهم که دیگر امشب غروب نمیکنم تا عشقم را به ماه پیشکش کنم اما صد افسوس ـ ـ ـ که هر شب ماه دیر تر می اید
ب.ظ): یه ترکه با یه خری عکس می ندازه بعد به زنش نشونش میده میگه:اگه گفتی کدومش منم؟
ب.ظ): به ترکه میگن 22 بهمن چه روزیه؟ میگه سال روزه حمله ی امام خمینی به ایران